جمعه 19 مهر 1392 |
تمـام ِ این چـند سـال و اَنــدی عــمرم بـه کــنار …
مـن فـــقط ،
بـه انـــدازه ی همــان صَــدُم هـای ِ ثـانیه ای که ،
در هــوای ِ عطـرِ ِ آغــوشت نفـس کـشیـدم ،
زنـــدگـی کــــردم!!
نظرات شما عزیزان:
mahdi
ساعت16:55---21 مهر 1392
ایولا لایک داری اجی
پاسخ: مرسی آقا مهدی
پاسخ: مرسی آقا مهدی
این خاطره هاست که اشک را از چشمانم سرازیر میکند
این یاد تو است که مرا وادار با خواندن خاطره ها میکند.
قلبم تکرار میکند گذشته های با تو بودن را ،
قلبم تکرار میکند کلام دوستت دارم را…
پاسخ مرسی پویا جان
این یاد تو است که مرا وادار با خواندن خاطره ها میکند.
قلبم تکرار میکند گذشته های با تو بودن را ،
قلبم تکرار میکند کلام دوستت دارم را…
پاسخ مرسی پویا جان
ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم،بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم،پریدیم
پاسخ: عالی بود
امید ز هر کس که بریدیم،بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم،پریدیم
پاسخ: عالی بود
لیموشیرین
ساعت8:20---20 مهر 1392
از تو نوشتن کار عاقلانه ای نیست!
می ترسم
کسی جز من عاشقت شود...!
می ترسم
کسی جز من عاشقت شود...!
:: برچسبها: جانااا,
نویسنده : مامان شایان
|