شنبه 27 مهر 1392 |
|
قند خون مادر بالاست .... (اما) دلش همیشه شور میزند...
زنــــدگی یعنی هــــمین امروز هــــمین حالا یعنی در آغــــوشت تا هــــــمیشه تا فــــردا زنـــدگی یعنی نــــگاه تو کـــــوک کردن قلبم با صـــدای تو زنــــدگی یعنی هــــمین دم مــــیدانم که مـــی دانی از این حســـــم عــــشق را می خوانی زنــــدگی یعنی .......... خــــودت خوب میدانی
:: برچسبها: خدایا مچکرم,
يه چندتا عكس گذاشتم كمي دلتون خنك بشه حال و هواتون عوض شه اين شهر ما نميدونم چرا گرمترين روزشم 46 درجه اعلام شد بهترين روزشم 46 درجه (بعد ديدن اين عكسا واجبه بريم جوقل قلي همشهريام فهميدن چي ميگم) لطفا ادامه مطلب
اين شابلونا كار همه رو راحت كرده خداييي
خوب همونطور كه قبلا هم گفتم تولدم نزديكه از الان بفكرشين نگين دير گفتي و ما نميدونستيم و اين حرفا ... خلاصه منتظر كادوهاي قشنگتون هستم. متن قشنگ شعراي زيبا (اگه از خودتون باشه كه چه بهتر ) . اول مرداد يادتون نره
عكس مربوط به دوران مسابقات جام جهاني 1994
:: برچسبها: علي دايي, خداداد عزيزي, كريم باقري, ,
قسم را می خورند... :: برچسبها: قسم مي خورند, دروغ ميگويند, صداقت را تف ميكنند, حقيقت را دفن ميكنند, شرافت را ميفروشند, راست نميگويند, ,
غضنفر گردوخاک میره تو چشش میره چلوی آینه تو چشش فوت میکنه خانمش میگه دیوونه تو فوت نکن بزار اون فوت کنه.
به غضنفر میگن بابات چند سالشه ؟ میگه نمیدونم خیلی وقته داریمش!
خدا زن را آفرید و به او گفت در هر گوشه ی زمین که بگردی میتونی مرد ایده آل خود رو پیدا کنی آنگاه بود که خدا زمین را گرد آفرید
و حوا به آدم گفت : آیا دوستم داری ؟ و آدم پاسخ داد : مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم و اینگونه بود که عشق آغاز شد
:: برچسبها: غضنفر, آدم و حوا, خدا, زن, مرد, زمين,
تقديم به جواد عزيز از وقتي فهميده قراره بره سربازي زانوي غم بغل گرفته
سر پستم رسیدم خوابم آمد / محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ انگور / جدا گشتم دو سال از خانه ام دور
به سربازی مي روم با کوله پوشتی
:: برچسبها: سربازي, نامه, خانه, ارتش, لباس ارتشي, سرپست, تراشيدم سرم, ,
|
|